«ثريا» از آسمان نيامده، درباره آسمان هم صحبت نميکند. برنامهاي است براي رساندن صداي فعالان عرصه علم و فناوري به مردم، و البته مسئولين. اين روزها «ثريا» تنها برنامهاي است که «توليد ملي، کار و سرمايه ايراني» را واکاوي ميکند.
گفتگوي اختصاصي پايگاه «أين عمار» با مهندس مقصودي تهيه کننده برنامه تلويزيوني «ثريا»
اشاره:«ثريا» از آسمان نيامده، درباره آسمان هم صحبت نميکند. برنامهاي است براي رساندن صداي فعالان عرصه علم و فناوري به مردم، و البته مسئولين. اين روزها «ثريا» تنها برنامهاي است که «توليد ملي، کار و سرمايه ايراني» را واکاوي ميکند. موانعش را نشان ميدهد، تلنگر ميزند، انتقاد ميکند، و البته راهکار ميدهد. کاش سال جهاد اقتصادي هم «ثريا» ميداشتيم. هنوز هم دير نشده. «ثريا» را ببيند. به ديگران هم توصيه کنيد. (شبکه يک، چهارشنبه شبها، ساعت 23)
با سلام و تشکر از اينکه با وجود مشغله کاري قبول کرديد، گفتگويي با «أين عمار» داشته باشيد؟
خواهش مي کنم.
براي شروع لطفا خودتان را براي مخاطبين ما معرفي بفرماييد.
محسن مقصودي هستم. تحصيلات دانشگاهي را از دانشگاه صنعتي اصفهان در رشته مهندسي عمران شروع کردم. در حال حاظر هم در رشته مديريت رسانه در دانشگاه تهران مشغول تحصيل هستم. به همين خاطر هم فعاليتهاي مختلفي در حوزه رسانهاي داشتهام. حضور در مجلات همشهري محله و سياست روز (به عنوان دبير سرويس سياسي) بخشي از فعاليتهايم در عرصه مطبوعاتي است. علاوه بر اين نيز به همراه تيمي از همکاران به عنوان محقق، مشاور و طراح چند برنامه، مستند و برنامه زنده چندين سال در عرصه صدا و سيما حضور داشتهام. سال گذشته هم عضو شوراي طرح و برنامه گروه دانش و اقتصاد شبکه يک سيما بودم. در همين راستا، در حال حاظر به عنوان تهيه کننده در برنامه زنده «ثريا» - کاري از گروه دانش و اقتصاد شبکه يک - که چهار شنبه شبها از شبکه يک پخش ميشود فعاليت ميکنم.
«ثريا» چگونه شکل گرفت؟ ايده، طرح، هدف و اسم آن از کجا آمد؟
همان طور که عرض کردم، قبلا با صدا و سيما در حوزه علم و فناوري همکاري داشتهام. بعد از چند سالي که با عدهاي از دوستان اوضاع رسانهاي در حوزه علم و فناوري را رصد ميکرديم، به يک سري آسيبها رسيديم. به عنوان مثال: در حوزه فوق رسانههاي ما چه مطبوعات و چه صدا و سيما حدود 20 تا 30 سال از زمان حال عقبترند، چه از نظر کميت کار در حوزه علم و فناوري و چه از نظر نشان دادن پيشرفتها. يا حتي رسانهاي کردن چالشها از قبيل چالشهاي خارجي مثل تحريم و چالشهاي داخلي مثل ضعف مديريتها. البته نبايد منکر کارهاي خوبي شد که تا به حال انجام شده است اما وضعيت کلي رضايت بخش نيست.
علاوه بر اين آسيب، بحث ديگري که وجود دارد عدم توازن در رسانههاست. مثلا در زمينه ورزش دهها روزنامه و مجله پرتيراژ داريم. همة ورزشکاران ما مثلا فوتباليستهاي حتي رده دو و سه هم براي مردم شناخته شده هستند. يا در زمينه سينما به همين نحو. ولي در زمينه علم و فناوري اين گونه نيست. شما بپرسيد مردم چند تا از دانشمندان فعلي و حتي تاريخي کشور را مي شناسند؟!
آسيب ديگر اين بود که برنامههاي مرتبط گذشته معمولا يک بعدي توليد شده بودند. مثلا خيلي نخبگاني بودند و ارتباط فناوري با زندگي مردم ديده نميشد.
يکي ديگر از آسيبها اين بود که برنامههاي سابق، موضوعات را فقط در يک مرحله از چرخه فناوري بررسي ميکردند و چرخه توليد ثروت از علم را کامل نميکردند. آسيب ديگر جذاب نبودن اين برنامهها بود که باعث ميشد اقبال عمومي نسبت به آنها کم باشد و تأثيرگذاري نداشته باشند.
ايده برنامه «ثريا» از اينجا شکل گرفت که نياز به يک تحول جدي در اين گونه برنامهسازي احساس ميشد. بعد از آن ايده ساخت يک برنامه چالشي، جذاب و در عين حال اميد آفرين را به آقاي ضرغامي داديم. پس از استقبال ايشان به کمک يک گروه رسانهاي و يک گروه از فعالان حوزه علم و فناوري حدود نه ماه جلسات متعددي برگزار کرديم و چندين آيتم مفيد جهت بالا بردن جذابيت برنامه معرفي کرديم تا اينکه سرانجام در فاز اول برنامه، به قالب فعلي «ثريا» رسيديم که مورد استقبال مديران صدا و سيما قرار گرفت و با حمايت مدير شبکه يک در حال حاضر از اين شبکه پخش مي شود.
وجه تسميه «ثريا» هم حديث نبوي است که فرمودند: «دانش اگر در «ثريا» باشد مردماني از سرزمين پارس به آن دست خواهند يافت». با اين رويکرد که برنامه در عين حال که چالشي است، اميدآفرين هم باشد و نشان بدهد که آينده درخشاني در انتظار است. ضمن اينکه نوع نگاه به حوزه علم و فناوري در اين برنامه يک نگاه اسلامي- ايراني است. يعني از مراکز فناوري کشور انتظار ميرود به سمت يک فضاي مدرن سکولار حرکت نکند. با انتخاب موضوعات، سعي شده است اين مطلب نشان داده شود.
شما اشاره اي به انتخاب موضوعات داشتيد،تيم پژوهشي «ثريا» چه کساني هستند و شاخصها براي انتخاب موضوعات مطرح شده در برنامه چه چيزهايي است؟
تيم پژوهشي برنامه، در لايه اول حدود ده نفر نيروهاي پژوهشگر جوان با سابقه کار پژوهشي - به صورت متمرکز - و در لايه بعد چندين کانون تفکر - به صورت همکاري- در رشتههاي مختلف از دانشگاههاي مختلف هستند. که از بچههاي جوان انقلابي تشکيل شدهاند و با اخلاص و تلاش و توکل از برنامه حمايت و پشتيباني فکري ميکنند.
علاوه بر اين «ثريا» يک شوراي راهبردي (متشکل از فعالين رسانهاي و فعالين حوزه علم و فناوري) دارد که موضوعات قابل طرح در برنامه را انتخاب ميکند. براي انتخاب موضوعات هم، در ابتدا شروع به جمع آوري ايدهها کرديم. براي همين طي جلساتي که با برخي اساتيد فعال دانشگاهها و فعالان حوزه فناوري برگزار شد، ايدههاي آنها را گردآوري کرديم. در اين مرحله در حدود 100 ايده از کانالهاي مختلف اخذ شد.
در مرحله دوم يک سري شاخصهايي براي فيلتراسيون ايدهها مشخص شد، مانند: اهميت ملي آن مسئله، جديد بودن و بکر بودن، جذابيت رسانهايموضوع، جذابيت براي عموم مردم نه فقط نخبگان، منابع ما و توانمندي ما، قابليت تصويرسازي و ... در مورد پيشنهادها چک مي شود و موضوعات اولويتبندي ميشوند.
در مرحله بعد موضوعات دستهبندي ميشوند و تيم تحقيق ميرود روي موضوع دقيق ميشود. يعني بر روي آن ايده کار کارشناسي ميشود.
پس به نظر ميرسد که «ثريا» تنها در حوزه علم و فناوري ورود کرده است و قصد ورود به ديگر حوزههاي پيشرفت (مانند حوزه سياست، حوزه اقتصاد و ...) را ندارد.
بله، ما تصميم گرفتهايم بيشتر به خلا موجود در اين بخش بپردازيم و براي حوزههاي ديگر بايد برنامههاي ديگري ساخته شود. البته «ثريا» در آينده نيم نگاهي هم به علوم انساني خواهد داشت.
اجازه بدهيد کمي هم وارد اجراي برنامه شويم. «ثريا» فقط طرح بحث ميکند يا قصد پيگيري بحثهاي مطرح شده در اين برنامه را نيز دارد؟
خوب ما علاوه بر اينکه طرح بحث ميکنيم سعي ميکنيم به نحوي پيگري هم بکنيم.
چه ساز و کاري براي پيگيري موضوعات مطرح شده داريد؟
رسالت يک برنامهتلويزيوني ميتواند چند فاز داشته باشد. فاز اول اين است که مسئله را برجسته سازي کند. يعني مسئلهاي را که در رسانه ها و در هياهوي دعواهاي سياسي و ... گم شده و به آن پرداخته نشده است، برجسته سازي کند. مثلا: مردم آگاه شوند که عمر آسفالت کشور يک چهارم دنياست و سالي پنج، شش هزار ميليارد تومان دارد در اين زمينه اسراف ميشود، هيچکس هم صدايش در نميآيد.
مرحله دوم اين است که بيايد رويکردهاي حل مسئله را هم بگويد، مثلاً فلان موضوعي که الان مسئلهتان هست اينطوري حل نميشود، بايد رويکرد به اين سمت برود. مثلاً توسعه کمي آموزش عالي، توسعه اي نامتوازن، بدون هدف و اشتباه است. راه حل را نگويد و فقط رويکردها مشخص شود.
مرحله سوم که از اين جلوتر است اين است که بيايد راه حل هم ارائه بدهد. مثلاً در حوزه آسفالت، ما آمديم راه حل هم ارائه داديم. کار کارشناسي کرديم گفتيم بهترين راهکاري که دارد اين است که پيمانکاري که معبر را آسفالت ميکند و يا پيمانکار ساخت کل راه؛ بايد متولي ضمانت آن تا پانزده سال باشد. و يا شرکتهاي بيمه، کيفيت و عمر آسفالت را تا 15 سال بيمه کنند. اين باعث مي شود که پيمانکار مجبور شود از کار علمي و فناوريهاي روز بهره بگيرد.
پس کارکرد رسانه سه مرحله دارد، به نظر من هر برنامهاي حتي اگر آن فاز اول را بتواند درست انجام بدهد، يعني مساله مهم ومغفولي را برجسته سازي کند، موفق است. حالا اگر توانست راهکار و راه حل هم بدهد بهتر.
احتمالاً برنامهاي بگذاريم براي پيگيري قولهايي که مسئولين دادند يا بحثهايي که مطرح شد. موضوعات دوباره تکرار بشوند و صحبتهايي را که قبلا مطرح شده پيگيري بکنيم. اما قطعاً يک برنامه تلويزيوني نميتواند اين همه موضوع را مطرح کند و خودش همه را پيگيري بکند. ساير رسانهها بايد بيايند پاي کار و اين موضوعات را پيگيري کنند و مطالبه بکنند. اصلاً اگر ما در حوزه علم و فناوري و همينطور در حوزه توليد ملي شبکه رسانهاي داشته باشيم ميتوانيم موفق باشيم.
اگر موافق باشيد برويم سراغ مخاطب.
خواهش مي کنم.
مخاطب «ثريا» بيشتر چه طيفي هستند و اصلا برخورد مردم با «ثريا» چگونه بوده است؟
راجع به کليت مخاطب، خود ما نبايد نظر بدهيم. از طرفي براي يک برنامه تلويزيوني الان زود است که قضاوت بشود.
اما کليت فضايي که ما از مخاطبمان داريم در پيامکهايي که براي برنامه فرستاده ميشود نشان دهنده اين است که برنامه در ارتباط با مخاطب نسبتا موفق بوده است. البته هنوز خيلي جاي کار براي بهتر شدن دارد. اما حداقل ميشود گفت که در فضاي مخاطبان نخبگاني مثلاً دانشجوها و اساتيد دانشگاهها و مسئولين حوزههاي مختلف علم و صنعت تا حدود زيادي توانسته مؤثر باشد. يعني بعد از برنامه اتفاقات زيادي افتاده است و ما تماسهاي متعددي بعد از برنامهها داشتهايم که نشانه اين امر است.
اتفاقات زيادي هم در پشت صحنه، بعد از برنامه ميافتد؛ فشارهاي مختلفي از طرف مسئولين ميآيد و بيانيهها و اظهار نظرهاي مختلف برخي وزارتخانهها بعد از برنامه که به برنامه انتقاد يا از آن تقدير کردهاند.
به عنوان آخرين مطلب؛ معمولا در اين نوع کارها بعد از مدتي عوامل برنامه خود، دچار نوعي استحاله ميشوند يا حد اقل بگوييم به نوعي از آرمانهاي خود فاصله ميگيرند. شما چه تدابيري انديشيدهايد که «ثريا» دچار چنين مشکلي نشود؟
سؤال خوبي است. اين نوع برنامههاي رسانهاي و تلويزيوني در ابتدا شور و شوق جدياي دارند، خصوصاً برنامههايي که عوامل آن براي بار اول دست به چنين کاري ميزنند. اين خطر هميشه وجود دارد که بچهها بعد از يک مدتي برايشان عادي بشود؛ يعني احساس نکنند که چه فرصت و چه نعمتي در اختيارشان هست اين چيزي است که قطعاً در برنامههاي مختلف وجود دارد.
مهمترين چيز انگيزه تيم توليد است. اينکه عوامل دخيل، به آن کار به عنوان يک شغل نگاه ميکنند و به عنوان يک کارمند، يا نه؛ به عنوان يک دغدغه و يک رسالت انقلابي! اين دو نگاه کاملاً با هم متفاوت است و عمده مشکل رسانههاي ما اين است که نيروهايشان کارمندند و فضاي کارمندي حاکم است تا فضاي انقلابي و آرماني و رسالتي. ما بايد دائم نعمت کار براي انقلاب را براي همديگر مرور کنيم و انگيزههايمان را بازخواني کنيم.